لزوم تحلیلگری در ارزشگذاری سهام
زمانی که یک تحلیلگر به مرحله تحلیل بنیادی یا ارزش گذاری سهام یک شرکت می رسد، دچار سردرگمی ناشی از تعدد روش های ارزش گذاری سهام می شود. برای ارزش گذاری سهام روش های متعددی وجود دارد که بسته به ساختار مالی شرکت، حوزه فعالیت و نحوه فعالیت شرکت، باید از روش های مختص وضعیت شرکت استفاده کرد.
روش های معمول و ساده ای وجود دارد مانند روش های قیاسی ، همچنین روش های پیشرفته تر و کاربردی تری وجود دارد که موجب می شود تا ارزش گذاری سهام شرکت بطور دقیق تر انجام شود مانند تنزیل جریانات نقدی. روش قیاسی در بین تحلیلگران و عامه فعالان بازار ، به دلیل سهولت در محاسبات و مفاهیم مالی مورد استفاده ، متداول تر و شناخته شده تر هستند اما در این روش ها بسیاری از نکات ارزشمند که بخش های نهان بنیادی شرکت ها را نمایش می دهد مغفول می ماند. اما در روش هایی همچون تنزیل جریانات نقدی و یا روش ارزش گذاری بر اساس سودآوری و تحقق درآمد، از مفاهیم پیشرفته تر مالی و همچنین محاسباتی به مراتب تخصصی تر از روش های قیاسی استفاده می شود. این روش ها مختص فعالان حرفه ای بازارهای مالی و همینطور تحلیلگران ارشد بازار های مالی است که کلیه ابعاد مالی شرکت و مزایت های رقابتی یک واحد تجاری یا تولیدی را عیان میکند و در نهایت منجر به تصمیم گیری دقیق تر مالی جهت سرمایه گذاری در بازارهای مالی خواهد شد.
در ارزشگذاری سهام، هیچ روش مطلقی وجود ندارد که به عنوان بهترین روش شناخته شود. زیرا شرایط و وضعیت هر شرکت نسبت به شرکت دیگر متفاوت است و در ابعاد وسیع تر ، شرایط و وضعیت بنیادی هر صنعت با صنایع دیگر متفاوت است. این امر موجب می شود تا فاکتورهایی که برای بررسی سهام یک شرکت «با اهمیت» تلقی می شوند، با شرکت های دیگر و حتی شرکت های همگروه ، تفاوت داشته باشد. لذا انتخاب روش ارزشگذاری سهام یک شرکت ، بطور کامل به نوع فعالیت ، ساختار مالی شرکت ، حوزه فعالیت و مواردی از این دست بستگی دارد. بنابراین در فرآیند ارزشگذاری یک سهم، در گام اول باید به شناسایی موارد فوق در شرکت پرداخت.
دیدگاه خود را بنویسید