مقایسه ذی نفع(Stakeholder) و سهامدار(Shareholder)
وقتی صحبت از سرمایه گذاری در یک شرکت می شود، ذی نفع(Stakeholder) و سهامدار(Shareholder)، وجود دارند. در حالی که آنها نام های مشابهی دارند، سرمایه گذاری آنها در یک شرکت کاملاً متفاوت است. سهامداران همیشه ذی نفعان یک شرکت هستند اما ذی نفعان همیشه سهامدار نیستند. یک سهامدار بخشی از یک شرکت سهامی عام را از طریق سهام ذی نفع در اختیار دارد، در حالی که یک ذی نفع به دلایلی غیر از عملکرد یا قدردانی سهام در عملکرد یک شرکت علاقه مند است. این دلایل اغلب به این معنی است که ذی نفعان نیاز بیشتری به موفقیت شرکت در طولانی مدت دارند. در این مقاله می خواهیم به مقایسه ذی نفع و سهامدار در یک شرکت بپردازیم. برای آشنایی بیشتر تا انتهای مقاله با ما همراه باشید.
نقش سهامدار(Shareholder) چیست؟
برای مقایسه ذی نفع و سهامدار، در این قسمت می خواهیم به تعریف سهامدار بپردازیم. سهامدار می تواند فرد، شرکت یا مؤسسه ای باشد که حداقل یک سهم از یک شرکت را در اختیار دارد و در نتیجه در سودآوری آن منافع مالی دارد. به عنوان مثال، سهامدار ممکن است سرمایه گذار فردی باشد که امیدوار است قیمت سهام افزایش یابد زیرا بخشی از پرتفوی بازنشستگی است. سهامداران حق دارند رای اعمال کنند و بر مدیریت شرکت تأثیر بگذارند. سهامداران مالک شرکت هستند اما در قبال بدهی های شرکت مسئولیتی ندارند.
برای شرکت های خصوصی، شرکت های انفرادی و تضامنی، مالکان در قبال بدهی های شرکت مسئول هستند. مالکیت انحصاری یک تجارت غیرشرکتی با یک مالک است که مالیات بر درآمد شخصی را بر روی سود به دست آمده از معامله می پردازد.
نقش ذی نفع(Stakeholder) چیست؟
ذی نفعان می توانندجزء موارد زیر باشند:
- مالکان و سهامداران
- کارکنان شرکت
- دارندگان اوراق قرضه که دارای بدهی های صادر شده توسط شرکت هستند.
- مشتریانی که ممکن است برای ارائه یک کالا یا خدمات خاص به شرکت متکی باشند.
- تامین کنندگان و فروشندگانی که ممکن است برای ارائه یک جریان درآمد ثابت به شرکت تکیه کنند.
اگرچه سهامداران ممکن است بزرگترین نوع ذی نفعان باشند، از آنجایی که سهامداران مستقیماً تحت تأثیر عملکرد یک شرکت قرار می گیرند، عادی تر شده است که گروه های اضافی نیز به عنوان ذی نفعان در نظر گرفته شوند.
توجه به ذی نفعان سازمان چه اهمیتی دارد؟
چرا اینقدر بر بحث ذی نفعان سازمان تاکید شده است؟ چرا اکثر کتاب های استراتژی به این موضوع به عنوان یکی از موضوعات مهم و اصلی می پردازند؟
آیا تا چند دهه پیش که این بحث رایج نبود، مدیریت استراتژیک شرکت ها با مشکل مواجه می شد؟ مشکل اینجاست که چند دهه پیش، زمانی که بحث بین ذی نفعان چندان جدی نبود، صنعت و اقتصاد متفاوت بودند و اداره یک کسب و کار به پیچیدگی امروز نبود. فشار رقابت در دهه های گذشته به طور قابل توجهی افزایش یافته است و امکانات تولید به طور گسترده ای توزیع شده است. فناوری اطلاعات به نوبه خود نقش مهمی در سرعت بخشیدن به فرآیندهای تولید، طراحی و عرضه داشته است.
مقایسه ذی نفع و سهامدار
سهامدار، همانطور که از نام آن مشخص است، شخصی است که در یک شرکت یا موسسه دارای سهام است. همانطور که می دانیم برای سهامدار شدن باید از معادل "سهامدار" استفاده شود. در متون اقتصادی و مدیریتی، از واژه ذی نفع که اکثر مترجمان به اشتباه آن را سهام دار استفاده می کنند، در صورتی که معنای آن، چیزی غیر از سهامدار است.
ذی نفع به تمام افرادی اطلاق می شود که از یک شخص حقوقی (شرکت، موسسه، سازمان و...) بهره می برند و این افراد لزوما سهامدار نیستند. به عنوان مثال، در شرکت ها، همه کارکنان در تمام سطوح ذی نفع محسوب می شوند. یا مثلاً شخصی که به عنوان پیک یا راننده در شرکت کار می کند نیز ذی نفع است. بنابراین در هنگام ترجمه نمی توان برای آن معادل «سهام دار» نوشت. یکی از بهترین معادل ها برای یک ذی نفع کلمه "ذی نفع" است.
به طور کلی باید گفت که سهامداران خود نوعی ذی نفع محسوب می شوند اما همه ذی نفعان سهامدار محسوب نمی شوند. در نهایت به یکی از نمونه هایی که در آن از واژه سهامدار استفاده شده اشاره می شود. یک سهامدار می تواند سهام خود را بفروشد و سهام متفاوتی را خریداری کند. آنها نیاز طولانی مدت به شرکت ندارند. با این حال، ذی نفع برای مدت طولانی و به خاطر نیاز بیشتر به شرکت، متعهد هستند.
به عنوان مثال، اگر شرکتی از نظر مالی ضعیف عمل کند، فروشندگان زنجیره تامین آن شرکت ممکن است در صورتی که شرکت دیگر از خدمات آنها استفاده نکند، متضرر شوند. به همین ترتیب، کارکنان شرکت که سهامداران هستند و برای درآمد به آن متکی هستند، ممکن است شغل خود را از دست بدهند.
ظهور مسئولیت اجتماعی شرکتی(CSR)، یک مدل کسب و کار خود تنظیمی که به یک شرکت کمک می کند تا از نظر اجتماعی نسبت به خود، ذی نفعان و مردم پاسخگو باشد، شرکت ها را تشویق کرده است تا منافع همه ذی نفعان را در نظر بگیرند. برای مثال، شرکتها در طول فرآیندهای تصمیمگیری خود به جای انتخاب صرفاً براساس منافع سهامداران، ممکن است تأثیر خود را بر محیط زیست در نظر بگیرند. عموم مردم یک ذی نفع خارجی هستند که اکنون تحت حاکمیت CSR در نظر گرفته می شود.
هنگامی که عملیات یک شرکت می تواند آلودگی زیست محیطی را افزایش دهد یا فضای سبز را در یک جامعه از بین ببرد، به عنوان مثال، عموم مردم تحت تأثیر قرار می گیرند. این تصمیمات ممکن است سود سهامداران را افزایش دهد اما سهامداران ممکن است تحت تاثیر منفی قرار گیرند. بنابراین، CSR شرکتها را تشویق میکند تا انتخابهایی داشته باشند که از رفاه اجتماعی محافظت کند، اغلب از روشهایی استفاده میکنند که بسیار فراتر از الزامات قانونی و نظارتی است.
- سهامداران همیشه ذی نفعان یک شرکت هستند اما ذی نفعان همیشه سهامدار نیستند.
- سهامداران بخشی از یک شرکت سهامی عام را از طریق سهام در اختیار دارند. یک ذی نفع می خواهد به دلایلی غیر از عملکرد سهام شاهد پیشرفت شرکت باشد.
- سهامداران نیازی به داشتن دیدگاه بلندمدت در مورد شرکت ندارند و می توانند هر زمان که نیاز داشته باشند سهام را بفروشند. ذی نفعان اغلب برای مدت طولانی در آن شرکت می کنند و نیاز بیشتری به دیدن رونق شرکت دارند.
منبع: https://alirezamehrabi.com
دیدگاه خود را بنویسید